- پریشان حال
- بد بخت دلگیر تنگدل بدحال بدبخت دلگیر مضطرب ناراحت
معنی پریشان حال - جستجوی لغت در جدول جو
- پریشان حال
- دلگیر، دل تنگ، بدبخت، مضطرب، بدحال
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بدحالی تنگدستی بدبختی، دلتنگی ملالت
بدحالی، برای مثال دوست آن دانم که گیرد دست دوست / در پریشان حالی و درماندگی (سعدی - ۷۱) ، بدبختی، تنگدستی
گیج درمانده پریشان فکر مضطرب
پریشان فکر مضطرب
پریشان حواس، پریشان فکر، پراکنده فکر
پریشان فکر مضطرب
پریشان خاطر، دل تنگ